فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام
علی مع الحق والحق مع علی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
درباره وبلاگ


سلام علیکم و رحمة الله و برکاته قال الله تعالی: ولایة علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی دوستی علی ابن ابیطالب (علیه السلام) قلعه من است پس هرکس وارد قلعه ام شود از عذابم در امان است. بخونید و حض کنید و به داشتن پیشوایی چون امیر المومنین حیدر کرار مولی الموحدین امام علی ابن ابیطالب علیه آلاف التحیة والثناء افتخار کنید. الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ابن ابیطالب علیه السلام شکر مخصوص خداوندی است که ما را از دوستداران علی ابن ابیطالب علیه السلام قرار داد.
نويسندگان
جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:فضایل امام علی علیه السلام,فضیلت علی علیه السلام,غدیر خم,پدر امامان,حضرت امیر المومنین علیه السلام,فضایل حضرت علی علیه السلام,شجاعت علی علیه السلام,زهد علی ابن ابیطالب علیه السلام,تقوای علی علیه السلام,پدر امامان ,علی ابن ابیطالب علیه السلام,209 آیه در شان علی علیه السلام,لیله المبیت و خوابیدن علی علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه و آله,همسر فاطمه زهرا سلام الله علیها,داماد پیامبر صلی الله علیه و آله,فاتح خیبر,قهرمان بدر,قهرمان احد,والعادیات,والسابقون السابقون,علم الکتاب با علی علیه السلام,انما یرید الله لیذهب,انما ولیکم الله,یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک,انفسنا و انفسکم ,مباهله با نجران,نفس پیامبر صلی الله علیه و آله,انت منی بمنزله هارون من موسی,انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی,وصی بلافصل پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله,اولین امام مسلمانان,ولایه علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی, :: 11:49 :: نويسنده : هیچی!

 

 

 

 

 

 

 

در مورد حضرت على علیه السلام ممكن است بعضى تصور كنند كه ایشان هم طفلى مثل اطفال دیگر و انسانى مثل انسان‌هاى دیگر بوده اند.  براى تحقیق این مسأله بهتر است به كلام خود امیرالمۆمنین علیه السلام مراجعه كنیم و ببینیم خود آن حضرت درباره خودش چه مى‌گوید؛ چرا كه ما معتقدیم این بزرگواران سخنى به گزاف نمى‌گویند.

نهج البلاغه

در یكى از خطبه‌هاى معروف نهج البلاغه به نام «خطبه قاصعه» امیرالمۆمنین علیه السلام ابتدا به شخصیت پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله اشاره مى‌كند. امیرالمۆمنین علیه السلام مى‌فرماید:

«هنوز رسول خدا شیرخوار بود كه خدا بزرگ ترین فرشته‌اش را قرین او قرار داد،تا او را به بهترین كارها راهنمایى كند».(5)

طبق فرمایش حضرت امیر علیه السلام، پیغمبر صلى الله علیه وآله از زمان شیرخوارگى تحت تربیت و مراقبت بزرگ ترین ملك آسمانى بوده است. آن حضرت با برخوردارى از این تربیت الهى، قبل از رسالت نیز مرتكب سهو و خطا نمى‌شد و حتى لحظه‌اى به خدا شرك نورزیده و از یاد خدا غفلت نكرد. در آن زمان هنوز شریعت اسلام نازل نشده بود، ولى آن ملك آنچه را كه آن حضرت مى‌بایست انجام دهد، به ایشان الهام مى‌كرد.

در این جا این سۆال به ذهن مى‌آید كه ذكر این مطلب در این خطبه چه مناسبتى داشته است؟ با دقت در ادامه خطبه مناسبت آن روشن مى‌شود. حضرت در ادامه مى‌فرماید:

«زمانى كه من متولد شدم رسول خدا مرا در آغوش گرفت و به سینه خود چسبانید، غذا را در دهان خود مى‌جوید و به دهان من مى‌ریخت تا تناول كنم ...».

یعنى پیامبر صلى الله علیه وآله تربیت شده فرشته الهى بود و من تربیت شده پیغمبر صلى الله علیه وآله هستم. گوشت و پوست حضرت على علیه السلام از آب دهان مبارك پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله رویید. زمانى كه آن حضرت هنوز دندان غذا خوردن نداشت، پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله غذا را در دهان خود مى‌جوید و به دهان على علیه السلام مى‌گذاشت. حضرت امیر علیه السلام در این خطبه تعبیرات عجیبى دارد؛ از جمله مى‌فرماید:

«من در سن طفولیت، عطر بدن رسول خدا را استشمام مى‌كردم و از آن لذت مى‌بردم. حضرت رسول آن چنان مرا به سینه خود مى‌چسباند كه من نفس‌هاى او را احساس مى‌كردم و از بوى بدن او لذت مى‌بردم. از همان ابتدا پیامبر به تربیت من همت گماشت و هر روز درسى به من مى‌داد و علمى به من مى‌آموخت.»

من در سن طفولیت، عطر بدن رسول خدا را استشمام مى‌كردم و از آن لذت مى‌بردم. حضرت رسول آن چنان مرا به سینه خود مى‌چسباند كه من نفس‌هاى او را احساس مى‌كردم و از بوى بدن او لذت مى‌بردم. از همان ابتدا پیامبر به تربیت من همت گماشت و هر روز درسى به من مى‌داد و علمى به من مى‌آموخت

 حضرت رسول همان علومى را كه از ملایكه دریافت مى‌كرد به حضرت على علیه السلام تعلیم مى‌داد.

سپس اضافه مى‌فرماید:

«حتى زمانى كه بررسول خدا وحى نازل شد، من صداى عجیبى را شنیدم كه شبیه ناله سوزناكى بود. گفتم: یا رسول الله! این چه صدایى است؟ آن حضرت فرمود: این ناله شیطان است كه بعد از بعثت من، دیگر از گمراه كردن بندگان خدا ناامید شده است.»

جالب این است كه پیامبر صلى الله علیه وآله در ادامه فرمود:

« اِنَّكَ تَسْمَعُ ما اَسْمَعُ و تَرى ما اَرى اِلاّ اَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِىٍّ؛ هر چه من مى‌بینم تو نیز مى‌بینى و هر چه من مى‌شنوم تو نیز مى‌شنوى، جز این كه تو پیامبر نیستى».

حضرت على علیه السلام مى‌فرماید:  «من نور نبوت را در چهره رسول خدا مى‌دیدم و صداى وحى را مى‌شنیدم».

البته وحى بر پیغمبر صلى الله علیه وآله نازل مى‌شد و مخاطب آن پیغمبر صلى الله علیه وآله بود، اما حضرت على علیه السلام نیز صداى وحى را مى‌شنید.

این نیز كرامت و نورانیت دیگرى بود كه خدا به آن حضرت عطا كرده بود و خود ایشان در كسب آن نقشى نداشت. مگر امكان دارد انسان در حالى كه طفلى شیرخواره است چنین كرامات و مقاماتى را به اختیار خود كسب كند؟! این فضیلت از آن دسته موهبت‌هاى الهى و غیر اكتسابى بود كه در شكل گرفتن شخصیت، رفتار، سیره و سنّت آن حضرت مۆثر بود.

 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 


 

منبع: استاد مصباح یزدی، کتاب «در پرتو ولایت»، صص 21-29. (با تلخیص)

منبع

شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:فضایل امام علی علیه السلام,فضیلت علی علیه السلام,غدیر خم,پدر امامان,حضرت امیر المومنین علیه السلام,فضایل حضرت علی علیه السلام,شجاعت علی علیه السلام,زهد علی ابن ابیطالب علیه السلام,تقوای علی علیه السلام,پدر امامان ,علی ابن ابیطالب علیه السلام,209 آیه در شان علی علیه السلام,لیله المبیت و خوابیدن علی علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه و آله,همسر فاطمه زهرا سلام الله علیها,داماد پیامبر صلی الله علیه و آله,فاتح خیبر,قهرمان بدر,قهرمان احد,والعادیات,والسابقون السابقون,علم الکتاب با علی علیه السلام,انما یرید الله لیذهب,انما ولیکم الله,یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک,انفسنا و انفسکم ,مباهله با نجران,نفس پیامبر صلی الله علیه و آله,انت منی بمنزله هارون من موسی,انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی,وصی بلافصل پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله,اولین امام مسلمانان,ولایه علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی, :: 10:56 :: نويسنده : هیچی!

 

روايت «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ» با سند معتبر + تصوير كتاب

مقدمه

روايت فوق، با تعبيرهاي مختلف از زبان مبارك رسول خدا صلي الله عليه وآله در شأن والاي امير مؤمنان حضرت علي بن ابي‌طالب عليهما السلام صادر شده است.

تعبيرهاي مختلف اين روايت، در مقاله جداگانه تحقيق و بررسي شده است. يكي از تعبيرها، عبارت فوق است كه همراه با اسكن كتاب، به محضر حق جويان راه حقيقت تقديم مي‌شود.

از اين روايت،‌ چند مطلب مهم درباره امير مؤمنان عليه السلام ثابت مي‌شود:

مطلب اول: عصمت مطلق آن حضرت:

قرآن كريم كلام خداوند است كه از طريق جبرئيل امين بر رسول خدا صلي الله عليه وآله نازل شده و آن حضرت نيز بدون دخل و تصرف آن را براي امت اسلامي ابلاغ فرموده است.

بنابراين، همانگونه كه قرآن كريم كلام الهي و پيراسته از سخنان بشري و اوهام شيطاني است، امير مؤمنان عليه السلام كه همراه هميشه قرآن است، نيز معصوم از هرگونه خطا و اشتباه در هر زمان است.

مطلب دوم؛ برتري آن حضرت بر صحابه و افراد ديگر:

بدون ترديد،‌ كسي كه طبق نص صريح رسول خدا صلي الله عليه وآله همواره با قرآن است و لحظه از قرآن جدا نبوده، بر كساني ديگر كه اين ويژگي‌ را ندارند و يا احياناً به مدت دوازده سال روخواني يك سوره را ياد مي‌گيرند و يا معاني كلمات قرآن را نمي‌دانند، برتر است.

البته ويژگيهاي برتري آن حضرت تنها در عصمت خلاصه نمي‌شود؛‌ بلكه ويژگيهاي علمي،‌ و ساير فضائل منحصر به فرد آن حضرت نيز در اثبات برتري ايشان نقش ويژه دارند كه در اين مختصر مجال بحث آن نيست.

مطلب سوم؛ اولويت حضرت براي تصدي مقام خلافت.

 بعد از اثبات عصمت و برتري آن حضرت، گذشته از نص قرآني و روايات رسول وحي، از ديدگاه عقل سليم نيز شخصي براي جانشيني رسول خدا و امامت و هدايت امت اسلامي، سزاوار است كه اين ويژگيها را داشته باشد. طبق اين روايت معتبر، علي عليه السلام اين ويژگيها را داشته اند و در نتيجه ايشان براي تصدي مقام خلافت و امامت الهي، لياقت دارد و سزاوار تر از ديگران است.

برای ادامه مطلب به لینک زیر بروید:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=22064

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:ماجرای مباهله با نصارای نجران, فضایل امام علی علیه السلام,فضیلت علی علیه السلام,غدیر خم,پدر امامان,حضرت امیر المومنین علیه السلام,فضایل حضرت علی علیه السلام,شجاعت علی علیه السلام,زهد علی ابن ابیطالب علیه السلام,تقوای علی علیه السلام,پدر امامان ,علی ابن ابیطالب علیه السلام,300 تا 1000 آیه در شان علی علیه السلام,لیله المبیت و خوابیدن علی علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه و آله,همسر فاطمه زهرا سلام الله علیها,داماد پیامبر صلی الله علیه و آله,فاتح خیبر,قهرمان بدر,قهرمان احد,والعادیات,والسابقون السابقون,علم الکتاب با علی علیه السلام,انما یرید الله لیذهب,انما ولیکم الله,یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک,انفسنا و انفسکم ,مباهله با نجران,نفس پیامبر صلی الله علیه و آله,انت منی بمنزله هارون من موسی,انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی,وصی بلافصل پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله,اولین امام مسلمانان,ولایه علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی, :: 13:35 :: نويسنده : هیچی!

 

 

 

 

 

 

فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (003-61)
طاهرين از خلق خود را از ديگران متمايز ساخته و رسول خود را دستور مى دهد كه با عترتش به درگاه خدا ابتهال نموده ، با نصارا مباهله كند و فرموده : (فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابناءكم و نسائنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ))، علماى حاضر گفتند منظور از كلمه (انفسنا) خود آن جناب است ، فرمود، اشتباه كرده ايد، منظورش على بن ابيطالب سلام اللّه عليها است ، يكى از ادله اين معنا كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است كه درباره قبيله بنى وليعه فرمود: بنى وليعه دست از خلاف كاريش بردارد و گرنه مردى را به سركوبشان مى فرستم كه چون نفس من است و منظورش على بن ابيطالب صلوات اللّه عليه بود و منظور از كلمه (ابناء) حسن و حسين (عليهماالسلام ) و منظور از كلمه (نساء) فاطمه سلام اللّه عليها است و اين خصوصيت و امتيازى است كه احدى از امت مقدم بر ايشان نيست و فضيلتى است كه احدى از بشر در اين فضيلت و شرف به ايشان نمى رسد و احدى از خلق از ايشان در آن فضيلت سبقت نمى گيرند، براى اينكه در اين كلام خود على سلام اللّه عليها را نفس خود خوانده (تا آخر حديث ).

مؤ لف قدس سره : و اين معنا و يا قريب به آن در روايات ديگر از طرق شيعه نقل شده ، و در همه آنها آمده كسانى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، آنان را براى مباهله آورد، على و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) بودند.
و در تفسير ثعلبى از مجاهد و كلبى آمده : رسول خدا وقتى نصارا را دعوت به مباهله كرد گفتند: فعلا برمى گرديم و پيرامون اين پيشنهاد مشورت مى كنيم ، وقتى با هم خلوت كردند به عاقب - كه از صاحب رايان ايشان بودند - گفتند: اى عبد المسيح تو چه صلاح مى دانى ؟ او گفت : به خدا سوگند اى گروه نصارا شما خوب مى دانيد كه محمد (صلى اللّه عليه و آله ) نبيى است مرسل ، و اين پيشنهادى كه او كرده ، درباره حضرت مسيح حق را از باطل جدا كرده و به خدا سوگند هيچ قومى با پيغمبرى مباهله نكرده كه بعد از مباهله ديرى پائيده باشد، بزرگسالان زنده مانده و خردسالانشان به رشد رسيده باشند و شما هم اگر دست به چنين كارى بزنيد، بطور قطع همه ما هلاك مى شويم ، اگر جز به حفظ دينى كه با آن انس گرفته ايد رضا نمى دهيد و مى خواهيد وضع موجود خود را هر چه هست حفظ كنيد، پس با او قرارى ببنديد و به ديار خود برگرديد.
نصارا به سوى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روانه شدند، از آن سو هم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حسين (عليه السلام ) را در آغوش و دست حسن (عليه السلام ) را در دست گرفته ، فاطمه سلام اللّه عليه دنبالش و على (عليه السلام ) به دنبال فاطمه سلام اللّه عليها به راه افتادند، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: هر گاه من دعائى كردم شما آمين بگوئيد، اسقف نجران وقتى آن جناب و همراهانش را بديد، به مردم خود گفت : اى گروه نصارا من به يقين چهره هائى مى بينم كه اگر از خدا درخواست كنند كوهى را از جاى بكند مى كند، زنهار كه مباهله مكنيد و گرنه هلاك مى شويد و تا روز قيامت حتى يك نفر نصرانى روى زمين نمى ماند، (و چون اين دو گروه به هم رسيدند) مسيحيان گفتند: اى اباالقاسم ما مشورت كرديم و صلاح خود را در اين ديديم كه با تو مباهله نكنيم و شما را به دين خودتان و خود را به دين خود واگذاريم ، فرمود: حال كه از مباهله امتناع داريد، پس اسلام را بپذيريد تا به نفع شما باشد آنچه به نفع مسلمين است ، و به ضررتان باشد هر چه به ضرر ايشان است ، مسيحيان اين پيشنهاد را هم نپذيرفتند، فرمود: پس من ناگزير با شما مى جنگم ، عرضه داشتند ما طاقت جنگيدن با عرب را نداريم ولى حاضريم با تو مصالحه كنيم بر اينكه با ما نجنگى و ما را تهديد نكنى و از دينمان برنگردانى و ما در مقابل ، همه ساله دو هزار طاقه پارچه ، هزار طاقه در ماه صفر و هزار طاقه در ماه رجب ، و سى عدد زره عاديه آهنى (درعهاى قديمى ) بپردازيم ، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هم با ايشان بهمين مصالحه كرد.
و آنگاه فرمود: به آن خدائى كه جانم به دست او است هلاكت تا بالاى سر اهل نجران آويزان شده بود و اگر مباهله مى كردند بصورت ميمون و خوك مسخ مى شدند و بيابان در زير پايشان شعله ور گشته ، در آخر خداى تعالى نجران و اهلش را منقرض مى كرد، حتى مرغان بالاى درختهايشان را مى سوزاند و اما بقيه نصاراى دنيا يك سال طول نمى كشيد كه همه هلاك مى شدند و در روى زمين حتى يك نصرانى باقى نمى ماند.

و در صحيح مسلم از عامر بن سعد بن ابى وقاص ، از پدرش سعد روايت كرده كه گفت : معاويه بن ابى سفيان (عليه لعائن اللّه ) به سعد دستور داده بود: به ابو تراب على بن ابيطالب (عليه السلام ) ناسزا بگويد و او امتناع مى ورزيد، روزى معاويه از او پرسيد: چه چيز تو را از دشنام به على باز مى دارد؟ گفت : من تا چندى كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) سه تا جمله را به ياد دارم ، على بن ابيطالب را دشنام نخواهم داد، سه تا كلمه است كه اگر يكى از آنها را درباره من گفته بود از هر نعمت گرانبها محبوب ترش مى داشتم ، اول اينكه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در روزى كه به بعضى از جنگ هايش مى رفت و على (عليه السلام ) را جانشين خود در مدينه كرده بود و على (عليه السلام ) (به خاطر پاره اى زخم زبانهاى دشمنان ) عرضه داشت : مرا در ميان زنان و كودكان جانشين كردى ؟ شنيدم كه فرمود: آيا راضى نمى شوى به اينكه نسبت به من به منزله هارون باشى نسبت به موسى (عليه السلام )؟ با اين تفاوت كه بعد از من ديگر هيچ پيغمبرى نيايد و نبوتى نخواهد بود.
دومش اينكه در روز جنگ خيبر شنيدم مى فرمود: (به زودى رايت و پرچم جنگ را به دست مردى مى دهم كه خدا و رسولش را دوست مى دارد و خدا و رسول او نيز او را دوست مى دارند، فردا همه گردن كشيديم تا شايد آن شخص ما باشيم ولى به هيچ يك از ما نداد و فرمود: على را برايم صدا بزنيد، رفتند على (عليه السلام ) را در حالى كه درد چشم داشت آوردند، پس آب دهان در چشمهايش انداخت و رايت جنگ را به دستش سپرد و خداى تعالى قلعه خيبر را به دست او فتح كرد، سوم اينكه وقتى آيه : (قل تعالوا ندع ابنائنا و ابناءكم و نسائنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل ...) نازل شد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) على و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) را احضار نموده ، آنگاه فرمود: (بار الها اينهايند اهل بيت من ).

منبع:کانون گفتگوی قرآنی - مرکز پاسخ به سوالات دینی

جمعه 23 فروردين 1392برچسب: فضایل امام علی علیه السلام,فضیلت علی علیه السلام,غدیر خم,پدر امامان,حضرت امیر المومنین علیه السلام,فضایل حضرت علی علیه السلام,شجاعت علی علیه السلام,زهد علی ابن ابیطالب علیه السلام,تقوای علی علیه السلام,پدر امامان ,علی ابن ابیطالب علیه السلام,209 آیه در شان علی علیه السلام,لیله المبیت و خوابیدن علی علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه و آله,همسر فاطمه زهرا سلام الله علیها,داماد پیامبر صلی الله علیه و آله,فاتح خیبر,قهرمان بدر,قهرمان احد,والعادیات,والسابقون السابقون,علم الکتاب با علی علیه السلام,انما یرید الله لیذهب,انما ولیکم الله,یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک,انفسنا و انفسکم ,مباهله با نجران,نفس پیامبر صلی الله علیه و آله,انت منی بمنزله هارون من موسی,انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی,وصی بلافصل پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله,اولین امام مسلمانان,ولایه علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی, :: 9:51 :: نويسنده : هیچی!

 

 

 

 

 

 

 

... جنگ و شور و حماسه بخشی از زندگی انسان است . چیزهای دیگری هم هستند که آدمی باید به آنها هم توجه کند. یک الگوی کامل , باید در ان زمینه ها هم حرف برای گفتن داشنه باشداینطور نیست ؟

حتما همینطور است و من به تو می گویم که امیر المومنین در آن موارد هم , الگویی قابل قبول و کامل ارایه می دهد . آخر تو درباره زندگی امیرامومنین چه فکر کرده ای؟

فکر می کنی تمام زندگی حضرت علی (ع) در جنگ و عبادت خلاصه شده؟

یعنی اینطور نبوده است !؟

نه که نبوده است ! حضرت علی (ع) , مردی خوش رو و خندان بوده اند . همیشه تبسم بر لب داشته اند که دل مومنان را شاد می کرده است . ایشان تفریح هم می کرده اند. منتها تفریح در دیدگاه امام علی (ع) ولگردی و اتلاف وقت یا روز را به شب رساندن نبود؟

پس تفریح علی (ع) چگونه بود؟

علی (عکار را تفریح می دانست

تفریح او را  ,  مسافرت ,کمک به دیگران ,تحصیل و تدریس ,  سرودن ,  نوشتن ,  حفظ و قرائت قران ,  مباحثه  ,  نگریستن به طبیعت و ورزش تشکیل می داد . پرداختن به ورزشهای شمشیر بازی ,  پرتاب نیزه ,  اسب سواری ,  کشتی ,  وزنه برداری و شرکت در مسابقات ورزشی هم برای ایشان جنبه تفریح داشته است

چقدر جالب بوده است ! احتمالا به دلیل همین دیدگاه امیرالمومنیننسبت به تفریح و زندگی بوده است که اگر سرتاسر زندگی شان را مرور کنیم , لحظه ای توقف و سکون در ان نمی یابیم. گویی حتی یک لحظه هم با لحظه قبلی اش مشابه نبوده است و درست بدلیل همین دیدگاه بود که شوخی و خنده هم در سیره مولای متقیان شکل دیگریداشت

امیر المومنین اهل شوخی و مزاح بود. اما نه شوخی های زننده و بی مزه ! بلکه مزاح های معنادار و آموزنده

هر گاه یکی از یاران و دوستانش را گرفته می دید با شوخی او را خوشحال می کرد تا اندکی از اندوهش کم شود. از همه مهمتر اینکه شادی علی (ع) هنگامی بود که یک کافر,  مسلمانمی شد. جنگی به پیروزی ختم می شد ,  غذایی به فقیر می رساند ,  دل غمدیده ای را شاد می کرد ,  مشکلی را از کسی مرتفع می کرد و کودک یتیمی را ذوقزده می نمود

نکته دیگر هم این بود که مولای متقیان در شوخی هایش مراقب و محافظ حدود شرعی بود تا حتی به شوخی دروغ نگوید ,  دل مومنی را نشکند و یا با زن و دختر نامحرمی ,  شوخی نماید

منبع

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 از ابن عباس  نقل شده است  هیچ آیه ای  نازل نشده  که در

 آن عبارت  ( یا ایها الذین  امنوا) باشد مگر  اینکه علی (ع)  در

راس آن و امیر آن می باشد. 
 

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
پيوندها


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 54990
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1